همچون باقی انسانها در دو چیز حق انتخاب نداشته و ندارم؛ تولد و مرگ. اما اکنون که آمده ام بی آنکه خود خواسته باشم، حق زندگی دارم. دوست دارم مسیر پر فراز و نشیب آن را طی کنم، سرد و گرمش را بچشم و تجربه کسب کنم. در فراسوی خود فرشته ای می بینم که وجودش را صرف بودن من کرده، مقدس و پاک است، وصفش در کلمات نمی گنجد و مرتبه اش نزد پرورگار بس والا، آری تو ای مادرم که وجودم از محبت تو لبریز است. به هنگام کودکی مراقبم بودی، مرا پروراندی و بی دریغ پناهم دادی. هرگز توان درک عظمت و بزرگی مهربانی ها و الطاف تو را ندارم و قادر نیستم جبرانش کنم و آنگونه که باید شاکرت باشم.
ادامه مطلب...